چطور با استفاده از کلمات بازاریابی عصبی کنیم ؟

به بازار میروید و به داخل یکی از فروشگاه ها به قسط خرید وارد می شوید و به مغازه دار سلام می کنید . و صاحب فروشگاه به صورت خیلی بی ادبانه با شما احوال پرسی می کند . و از صاحب فروشگاه قیمت جنس مورد نظر خود را می پرسید و او با لحن خیلی سنگینی می گویید برچسب قیمت رو نگاه کن ،آیا شما از همچین فرووشنده ای خرید می کنید. قطعا ؛جواب خیر است حالا به چند مغازه پایین تر رجوع می کنید و با یک فروشنده حرفه ای روبه رو هستید. فروشنده همان کالا را به فرد مورد نظر با قیمت بالا تر فروخت اگر می خواید بدانید کلمات در بازاریابی عصبی چطور می فروشند در ادامه ……
کاربرد کلمات در بازاریابی عصبی
چهار گروه واژهها
گروه 1: نامهای خاص
واژههای این گروه کاملا تصویری و همراه سود زیاد هستند و با گفته شدن واژه، تصویر واضح و روشنی در ذهن شکل خواهد گرفت. مثلا اگر از شما بخواهیم یک غذای«قرمه سبزی» را تصور کنید، تصویری واضع در مغزتان ترسیم خواهند کرد. این دسته از واژهها سریعا توجه مغز قدیم را به خود جلب میکنند. مغز قدیم به تصاویر توجه بیشتری می کند. واژههایی مانند لیمو ترش، رومان هری پاتر، پیتزا و … در این دسته قرار دارند.
گروه 2: نامهای گروهی
تعریف این واژه؛از گروهی بزرگ در دسته کلمات هستند . این واژهها تصویری کلی و غیردقیق ایجاد میکنند. واژههایی مانند جوان، خانواده، دارو و … در این دسته قرار دارند.
گروه 3: نامهای عمومی
تعریف این دسته از واژه ها که شامل گروههای بزرگ بدون مشخصه مشترک دقیق هستند. واژههایی مانند نیروگاه ،صدا و سیما ، برق و … در این دسته قرار دارند.
گروه 4: مفاهیم محض
این واژهها تعریف ندارند و با اینکه بسیار رایج هستند و استفاده میشوند؛ ولی برداشت و درک مردم از این واژهها میتواند کاملا متفاوت باشد. واژههایی مانند زندگی، خوبی، عشق، نفرت، زمان، موفقیت، امید و … در این گروه قرار دارند. این واژهها مورد توجه مغز قدیم قرار نخواهند گرفت.
البته هیچ لزومی ندارد این چهار گروه را با جزئیات بشناسید تا بتوانید جملات خوبی بسازید. اصل کلی آن است که از واژههای گروههای بالاتر کمتر استفاده کنیم. شاید بهترین راهکار آن باشد که تا جای ممکن از واژههای گروه اول استفاده کنیم. در بخش بعد به این موضوع میپردازیم.
حداقل استفاده مفاهیم محض
اگر در تبلیغی ادعا میشود: «شما با این محصول صاحب موفقیت می شوید »، مغز قدیم توجهی به این جمله نمیکند چون هیچ تصویر مشخصی در ذهن شکل نخواهد گرفت.
هرچه از واژههای پایینتر نردبان تصور استفاده کنیم اثرگذاری بر مغز قدیم بیشتر میشود.
بهترین پیشنهاد آن است در پیام بازاریابی بیشتر از مطالب گروه یک استفاده کنیم و هر چه پیام بازاریابی را ملموس تر کنیم تاثییر بیشتری روی مخاطب خواهد داشت .
پیشنهادات جذاب
همان طور که گفتیم مغز قدیم بسیار احساسی است پس با پشنهادات جذاب و ملموس تحریک می شود .
مثال : در حال وب گردی هستید و یک لحظه با این پیام تبلیغاتی مواجه می شوید می دانستند یک فرد عادی می تواند یک کتاب 250 صحفه ای را فقط در 1 ساعت بخواند جهت اطلاعات بیشتر وارد وبسایت شوید
همان طور که دید این یک پیام ملموس است و ارئه تعداد صفحات کتاب و زمان به پایان رساندن کتاب را در متن تبلیغاتی بالا دیدم و مغز قدیم توجه ویژه ای به پشنهادات ملموس و جذاب دارد
جملات گنگ ممنوع
بعضی واژگان ممکن است نمایشی ستیزهگر یا گنگ عرضه کنند. اگر چنین واژگانی، بد استفاده شوند، معانی متفاوتی از آنچه مد نظر بوده را میرسانند. لغاتی که به طور ضعیفی انتخاب شدهاند ممکن است یک نقطه نظر را به نحوی زیرکانه پیش ببرند، به طرزی غیرعمدی تحقیرآمیز باشند، یا فقط ناشی از شیوه غلط (مثلاً کلیشهها) باشند. تعدادی از واژگانی که باید از آنها اجتناب کرد یا با ملاحظه از آنها استفاده کرد اینجا فهرست شدهاند.
کلماتی که باید در استفاده از آن دقت کنید: متواتر، تحسینآمیز، متحیرکننده، خیرهکننده، اعجابانگیز، مقتدر، توانا، زیبا، بهترین، زیباترین، متعارف، درخشان، زیرک، باهوش، باجذبه، باکلاس، استاد بزرگ، دانشمند ارجمند، فرزانه
هنگام حرف زدن از کلمات تکلفآمیز و تملقآمیز اجتناب کنید، زیرا اینگونه توصیفات اطلاعات واقعی منتقل نمیکنند. به عنوان مثال، بهجای «مهم»، «برجسته» یا «تأثیرگذار» خواندن یک فرد، حقایقی پیرامون او بنویسید تا خواننده خود قادر باشد استنتاج شخصیای راجع به فرد موردنظر انجام دهد. اگر موضوعی جالب، طعنهآمیز یا قابل ملاحظه است، آن را نشان دهید ،نگویید .کلمات تکلفآمیز معمولاً برپایه دیدگاههای فردی استوار هستند و کمکی به تثبیت سرشناسی یک فرد نمیکنند. از استفاده از این کلمات خصوصاً در اوایل مکالمات اجتناب کنید.